دلم به اندازه تمام سیب های کال چیده شده ی باغ کودکیم گرفته است ...
تو بگو !
تو بگو چرا شب می تواند اینقدر غمگین باشد .
بیا امشب را کمی عاشقانه تر قدم بزنیم ؛
آرام ... آهسته ... آرام ...
حتی اگر هوا سردتر باشد ،
حتی اگر باران تندتر ببارد ؛
حتی اگر گل آلودتر شویم ...
بیا امشب را اندکی عاشقانه تر قدم بزنیم !
و یا نه ...
بدویم !
درست مثل روزهای کودکی ؛
بدویم در مسیر تمام سیب های کال چیده شده باغ کودکی مان ...
درست مثل همان روزها که وقتی سیبی کال می افتاد بغض میکردیم !
می دویدیم ...
تا مبادا شیشه ی نازک غرور آن روزها بشکند .
می دویدیم آنقدر که قطره اشکی در گوشه چشمانمان جمع می شد
و تا ابد در حسرت چکیدن می ماند !
آه ...
تو بگو چرا شب می تواند اینقدر غمگین باشد .
نظرات شما عزیزان:
پیام نور به لبهاى پیك وحى خداست
بخوان سرود ولایت ,كه عید اهل ولاست
بیا شراب طهور از خم غدیر بزن ,
خدا گواست كه ساقى این شراب خداست!
عید غدیر مبارک
که دوس داره یکی یوهو بگه…کاااااات…عالی بود عالی…
خسته نباشین بچه ها…واسه امروز بسه!
خوبی؟؟
منو یادته؟؟؟
تو لینکات منو با عنوان وبسایت رسمی محمد حسیـــن امــانی* ذخیره کردی
وب قبلیم فیلتر شد
این وب جدیدمه.
بدون هنوز به یاد شما هستم
پاسخ: ســـلام داداش محمد عزیز... ممنونم شما خوبی؟ معلومه که یادمه... خوشحالم که برگشتی ما هم به یادت بودیم جات واقعا خالی بود واقعا خوشحالمون کردی